رهارها، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

دختري از آسمان

خشم

1394/9/11 23:51
نویسنده : Zohreh Salem
93 بازدید
اشتراک گذاری

نمیفهمم چرا انقدر هممون خشم داریم، خشن هستیم و پرخاشگری داریم... خودم از همه بیشتر با وجود همه تلاش ها باز گاهی خراب میکنم و تا چند روز بهم ریخته ام. . .

بنظرم رها هم خیلی گستاخ و لجباز شده بیشتر از گاهی باهم جنگ داریم هرچند بازنده منم چون نباید جنگی باشه باید بالغانه رفتارکنم تا کودکی رها رو کنترل کنیم اما نه من نه هادی نمیتونیم هنوز خودمون کودک درون لجبازی داریم که گاهی خرابکاری میکنه با رهای سه ساله مبارزه نابرابر میکنه...

بعد از شکست هام دیگه هیچ چیز مثبتی نمیبینم همه چیز تاریک و سیاه میشه غم وجودمو میگیره پشیمونی بیخیالم نمیشه و کاش و کاشکی ها میان سراغم که ای کاش مادر بهتر و ارام تری بودم ای کلش مقوای دیواری ام سفید میبود نه اینکه من با ماژیک از عصبانیت هایم با دختر سه ساله و بیشترم سیاهش کنم... شرمنده ام مادر شرمنده از اشتباهاتم که بنظرم زیادن بنظرم ناعادلانست با ت اینجور برخورد بشه هرچه باشه برای سن سه سالگیه نه من سی ساله ... امشب از اون شبای بارونیه تهرانه که چشمای منم بارون داره بارون شرم بارون غم غصه ... ناشکری نیست فقط ناراحتیه از بی صبری هام بی حوصلگی هام ...  چه توقع سختی ازت دارم که بفهمی منو درحالی ک من حالت رو نمیفهمم حالت که هنوز ب وجود رزا عادت نکردی و میگی دوسش نداری نمیغهمم خشمی که تو هم داری از شرایط شاید هم از ما ... انصاف نیست کاش روزای بهتر زودتر بیان و همه چیز تغییر کنه و من راضی تر باشم شما هم خوشحال تر اخ که چقدر کم صبرم من ... چه انتظار از تو دارم ...

همیشه حس میکنم که  من با رها نفس میکشم و با رزا زندگی میکنم کاش خستگی نمیفهمیدم کاش بیخوابی کمتر دردسرسازم میشد کاش مادر بهتر و شادتر و ارام تری بودم... 

درنهایت میتونم بگم باز هم تلاش میکنم سعی میکنم ... عاشقتونم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)