شرمندگی
عنوانی بهتر از این ساعت دوازده شب ی روز گرم تیر ماهی پیدا نکردم که بی حوصلگی ها و بداخلاقی هام رو توصیف کنه... از اون دست روزایی که خودم کم خوابم شماها هم بدخوابید از شما نق و گریه از من هوار و غصه ... با وجود همه تلاش هایی که میکنم سرحال و با انرژی باشم فریاد نزنم کنترل داشته باشم باز گاهی از دستم در میره ... شرمنده ام ببخشید اونجور که باید باشه نیست ... خوب اگر بهتر بخوابید و بخورید کمتر نق دارید روز بهتری میشه برامون اما حیف برنامه تون میریزه بهم ی وقتایی ... رهای سه سال و هشت ماه من رزای چهارده ماهه ی من عاشقتونم بعد مدت ها اومدم اینجا بگم شاید براتون بمونه شاید ی روزی که مادر شدید بهتر از من باشید امیدوارم اون موقع یک...
نویسنده :
Zohreh Salem
0:00