رهارها، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

دختري از آسمان

نوازش

امروز چند لحظه اي سرت را نوازش كردم بعد خودت دستم رو گرفتي بردي روي سرت كه يعني ادامه بدم و با موهات بازي كنم اونجا بود كه ضربان قلبم تندتر شد و بيشتر نوازشت كردم.
14 دی 1392

بهبودي

خوب بالاخره بعد از سه هفته بيماري حالمون بهتر شد خداروشكر ولي خيلي بهمون سخت گذشت.
12 دی 1392

سرماخوردگي خانوادگي

ساعت سي و نيم صبح شما تازه بعد از يكساعت بيداري خوابيدي چشمات قي كرده، با وجود سرماخوردگي هر سه نفرمون هفته سختي رو داشتيم خيلي خسته شديم انيدوارم هرچه زودتر حالمون بهتر بشه.
30 آذر 1392

ابتدای دوسالگی

دغدغه  این روزها حسابی دغدغه داریم دغدغه بزرگ کردن شما٬ شمایی که با ورود به سال دوم زندگی و بدست آوردن استقلال تغییر کردی و عاداتت متفاوت شده خواب و خوراکت به نسبت قبل کم شده و به سختی انجام میشه جالب اینجاست طبق گفته کتاب ها برای این سن طبیعیه و باید باهاش کنار اومد به دندون درآوردن هم بی ارتباط نیست! امان امان از دندون    با همه دغدغه ها و مشکلاتمون خوشحالیم خوش میگذره خداروشکر٬ راستش خونه نشینی و دور بودن از اجتماع برام هنوز عادی نشده و گاهی بهش فکر میکنم٬ از طرف دیگه وقتی به سالی که گذشت هم فکر میکنم میبینم آرامش داشتیم و به این نتیجه رسیدم که باهم بودن و مراقبت ازت یکی از بهترین کارهای این دهه از زندگیمون بوده خیلی...
20 آذر 1392

ي روز از همين روزها

واي واي دخترم چقدر شيطون و بازيگوش شدي انگار نه انگار ي روزي آروم براي خودت بازي ميكردي الان همه جا ميري و مشغول شيطنت ميشي امروز صبح كه بيرون رفته بوديم خوابت مياومد خيابون رو گذاشتي رو سرت تا بخوابي دوست داشتي كالسكه ات رو هل بدي ! خيلي سعي ميكنم آرامش خودم رو حفظ كنم اما باز گاهي از دستم در ميره و عصباني ميشم شما هم يا با لبخند دلبري ميكني تا يادمون بره يا ميزني زير گريه ! بايد تلاش كنم آروم تر باشم چون خيلي خسته ميشم و از آينده هم ميترسم اينكه از الان شيطون تر بشي اما باز اميدوارم راستي حسابي براي خودت صحبت ميكني چند قدم هم راه ميري هفته ديگه ام كه تولدته از الان خوشحالم ۹۲.۷.۱۴ ...
21 آبان 1392

سال دوم

دخترم تولد يكسالگيت رو هم جشن گرفتيم خيلي عالي بود مهموني كوچيك خانوادگي، شما هم چند روز قبل از يكسالگي قدم هاي بيشتري برداشتي اما هنوز تعادل كامل نداري گاهي زمين ميخوري. نميدونم من بنظرم انقدر زيبا مياي يا واقعا زيبا هستي در هر صورت زيباترين دختر دنياي مني شيرين شيرين راه ميري و ميخندي گاهي هم با گريه هات غافلگيرمون ميكني بخصوص وقتي خوابت بياد ولي خوب زندگيمون شاد شده با تمام تلاشي كه ميكنيم و منظم برنامت رو جلو ميبريم براي دندون درآوردن تمام تلاش هامون برباد ميره و چند روزي زمان ميبره تا به حالت طبيعي برگرديم رژيم رو هم با كره شكوندم منتظرم مسئله حساسيت هم به خوبي پايان پيدا كنه. خودت هم كه حسابي ناپرهيزي داري ي موقع ي چيزايي از زمين برميد...
21 آبان 1392

امشب متفاوت از هر شب

واي بالاخره بعد از دو ساعت تلاش خوابيدي حالا خوب كه به خواب با شيرخوردن عادت داري وگرنه چي ميشد ! دخترم همراه با بزرگ شدنت كه زيبايي هاي خودش رو داره سختي هاي بيشتري برامون بوجود مياد، سختي هايي كه من اميدوارم چيزي ازش يادمون نمونه و فقط خاطره بشه خاطرات قشنگ دخترانگي ات در زندگي ما. لطافت من ديگه خيلي كامل راه افتادي و كمتر چهاردست و پا ميري به همين ميزان احساس استقلال بيشتري ميكني و هرچه تند تر در حال شناخت دنياي اطرافت هستي. دنيايي كه دوست دارم به خوبي و خوشي برات شادي بياره و هميشه هميشه روشن و گرم باشه . خيلي خوابم مياد از اونجايي كه چندين هفته ست خواب و خوراكت از برنامه منظم خارج شده احساس خستگي بيشتري دارم خداروشكر كه كم كم داريم از...
21 آبان 1392

خاطره تولد

سلام عزيز مادر امشب از بهترين شب هاي زندگيمونه شب تولد شما نازنين دخترم مادر سال گذشته اين لحظه درد داشت درد تولدت رو داشت با اينكه سخت بود اما با تولدت همه چيز شيرين شد، معجزه شد. زيباترينم امشب براي اولين سالروز تولدت هزاران بار شكر ميكنم، اميدوارم هميشه سلامت و شاد باشي. خداروشكر راه افتادي و به جستجو براي شناخت بيشتر دنيا ادامه ميدي خيلي هم قشنگ كلمات مشخصي رو بيان ميكني عاشق مامان مامان گفتنتم فرشته خوشبختي من . . . ۹۲.۷.۲۲
21 آبان 1392

فقط عکس

از اونجایی که نمیزاری پای لبتاپ بشینم خیلی وقت فرصت نکردم عکس بزارم امروز که خونمون شلوغ پلوغ بود شما هم دیر خوابیدی تونستم بیام اینم عکس ...                  ...
21 آبان 1392